شاهزاده آرین میرزاییشاهزاده آرین میرزایی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

بقچه عشق

روز پدر

                                                                 پدر یعنی تپش در قلب خانه                   پدر یعنی تسلط بر زمانه                   &nbs...
3 خرداد 1392

آرین خان در نمایشگاه کتاب تهران

  سلام به پسر کتاب دوست مامان. جمعه گذشته به اتفاق خانواده داداشی ارشیا رفتیم نمایشگاه کتاب.قبلش مامان وبابا هماهنگی لازم رو انجام دادند تا بتونیم شما رو هم حتما با خودمون ببریم. اما در ابتدا فکر کردم چون امسال امتحانات دانشگاه بابا جون زودتر شروع میشه وایشون از الان مشغول درس خوندن هستند ترجیحا در مورد رفتن به نمایشگاه که خیلی دلم میخواست برم به بابا حرفی نزنم که دیدم خودشون چند روز پیش پیشنهاد رفتن رو دادندومامان هم با خوشحالی پذیرفت.چون خیلی دوست دارم هر سال شرایط جور بشه وشما رو هم به این نمایشگاه ببرم تا خودش یک حرکت فرهنگی باشه در جهت علاقه مندی شما به کتاب وکتاب خوانی.انشاالله که به امید حق بتونم به این مورد هر سال جامه...
25 ارديبهشت 1392

باغ لاله گچسر

سلام  آقاپسر گل مادر. امشب شما در خواب ناز هستی ومامانی اومده تا از یک روز زیبای بهاری که در هفته گذشته داشتیم برات بنویسه. هفته گذشته در روز 17اردیبهشت ماه به اتفاق دوستان دانشگاه بابا وخانواده های محترمشون وخانواده عزیز داداشی ارشیا وخاله نگین جون وعمو حامد عزیزبه دیدن باغ لاله گچسر رفتیم. خانواده آقای عذرایی و2قلوهای نازنینشون عماد ومیعاد که 2ماه ونیم از گل پسرم بزرگتربودند وخانواده آقای عزیزی وتک دختر خوشگلشون آیرین جون 6ساله خانواده های عزیز از دوستان بابا کاظم بودند.خلاصه اینکه جمعمون حسابی جمع بود.جای همه دوستان عزیزم خالی خیلی خوش گذشت همینطور به شازده پسرم. عزیزترینم  مامان وبابا قبل از اینکه شما بدنیا ...
25 ارديبهشت 1392

روزهای بهاری مادر وپسر

سلام شاهزاده من. اینروزها دیگه تو خونه موندن برات معنایی نداره وتقریبا میتونم بگم خیلی سخت شده.حق هم داری عزیزکم.این روزها از آن توست باید شاد باشی وتفریح کنی .وظیفه منه که تمام اینروزها شرایط شادی وبازی رو برات مهیا کنم وتمام تلاشم هم در این خصوص میکنم .تمام فکر وذکر مامان شادی وآرامش شماست مثه همه مامان ها. تقریبا هرروز با هم یکی دو ساعتی هم شده میریم بیرون تا هم شما تفریح  کنی وهم به توصیه پزشکت آفتاب بگیری.در این بین گاهی مامان به خرید های خونه هم میپردازه. خلاصه که این روزهای مامانی  دیگه جزئ عمرش به حساب نمیان .نمیدونی چه صفایی داره با یه پسر ناز و باهوش و شیرین ادا بری پیاده روی ....خرید ....پارک.......
23 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بقچه عشق می باشد